هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از عرفی شیرازی، به موضوعاتی مانند عشق، فداکاری، و رنجهای عاشقانه میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند صحبت خویش، عصمت، خونریزی، ناز، شهادت، و درد و لذت عشق سخن میگوید. در نهایت، شعر به یادآوری وصل و تنهایی در غیاب یار ختم میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و شهادت نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۰۴
گر چشانی به ملک چاشنی صحبت خویش
جام ِمی گیرد و بر باد دهد عصمت خویش
چون به خونریز خودم ساخته ای تشنه کنون
تو هم این لطف بکن تا بکشم منت خویش
کشتهٔ ناز کحا، کشتهٔ شمشیر کجا
چون ننازند شهیدان تو بر حالت خویش
تا دگر جای به دل ها نکند از غیرت
یا رب آگاه شود درد تو از لذت خویش
نه ز مهر آمدی ام بر سر بالین، دم نزع
حیف باشد که گذاری به دلم حسرت خویش
دهن خویش ببوسند و لب خود بمکند
چون در اندیشه ببینند بتان صورت خویش
عرفی از یاد می وصل برد هوش خرد
بس که بی یار دلم تنگ شد از صحبت خویش
جام ِمی گیرد و بر باد دهد عصمت خویش
چون به خونریز خودم ساخته ای تشنه کنون
تو هم این لطف بکن تا بکشم منت خویش
کشتهٔ ناز کحا، کشتهٔ شمشیر کجا
چون ننازند شهیدان تو بر حالت خویش
تا دگر جای به دل ها نکند از غیرت
یا رب آگاه شود درد تو از لذت خویش
نه ز مهر آمدی ام بر سر بالین، دم نزع
حیف باشد که گذاری به دلم حسرت خویش
دهن خویش ببوسند و لب خود بمکند
چون در اندیشه ببینند بتان صورت خویش
عرفی از یاد می وصل برد هوش خرد
بس که بی یار دلم تنگ شد از صحبت خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.