هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و درد فراق می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه غم و اندوه، بخشی از وجودش شده است. او از تلاش برای یافتن خود و معشوق سخن می‌گوید و احساس بیگانگی با خود و دیگران را توصیف می‌کند. در نهایت، گریه‌هایش را عمیق و بی‌مانند می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۶

رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش
در راه دل سبیل کنم آبروی خویش

بر عافیت چه ناز کنم گر برآورم
خود را به عادت غم و غم را به خوی خویش

شد عمرها که برده ای از خویشتن مرا
بازآورم که سوختم از آرزوی خویش

خود را چنان ز هجر تو گم کرده ام که هست
مشکل تر از سراغ توام جست و جوی خویش

تا مست گفتگوی تو گشتم، ز همدمان
بیگانه وار می شنوم گفتگوی خویش

این جنس گریه، عرفی، ز اعجاز برترست
دریا گره نکرده کسی در گلوی خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.