هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به مفاهیمی مانند شوق، عرفان، و معنویت می‌پردازد. شاعر از حالات روحی و معنوی خود سخن می‌گوید و به دنبال کشف حقیقت و رسیدن به معرفت است. در بخشی از شعر، از گفت‌وگوی درونی با خود یاد می‌کند و به ارزش‌های معنوی اشاره دارد. در پایان، با اشاره به «شاه نجف»، احتمالاً به امام علی(ع) اشاره می‌کند و از همت او برای رسیدن به مقصود یاری می‌جوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۸

باز به میدان ما، فوج بلا بسته صف
پای فلک در میان، رسم امان بر طرف

خرقه شکافان شوق، بی دف و نی در سماع
حله فشانان شید، تابع قانون و دف

جان قدیم اشتها، مانده همان ناشتا
وین تن حادث غذا، معدن آب و علف

چیدم و دیدم تمام، آبی و تابی نداشت
میوهٔ این چارباغ، گوهر این نه صدف

گفتی ام ای خود فروش، خود چه متاعی، بگو
گر نخری شبچراغ، ور نه فروشی خزف

بشنو و بو کن اگر، گوشی و مغزیت هست
زمزمهٔ لوکشف، لخلخهٔ من عرف

عرفی اگر ره روی، دوری منزل مبین
رو که مدد می کند همت شاه نجف
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.