هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و کشمکش‌های درونی خود سخن می‌گوید. او خود را میان دو عشق (لیلی و مجنون) تقسیم‌شده می‌بیند و از فشارهای روحی و عاطفی ناشی از این کشمکش رنج می‌برد. در نهایت، او به عشق بی‌چون و بی‌شرط اشاره می‌کند و از درد و رنجی که برای رسیدن به این عشق متحمل می‌شود، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۷۸

من گوش کَشان گشتم از لیلی و از مَجنون
آن می‌کَشَدم زان سو وین می‌کَشَدم زین سون

یک گوش به دستِ این یک گوش به دستِ آن
این می‌کَشَدم بالا وان می‌کَشَدم هامون

از دستِ کَشاکَش من وَزْ چَرخِ پُرآتش من
می گردم و می‌نالَم چون چَنْبَره گَردون

آن لحظه که بیهوشَم ز ایشان بِرَهد گوشَم
می‌غَلَطم چون شاهان در اَطْلَس و در اَکْسون

من عاشق آن روزَم می‌دَرَّم و می‌دوزَم
بر خِرقه‌ بی‌چونی می‌زن تِگَلی‌ بی‌چون
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.