هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، شب، و حالات روحی و عاطفی خود سخن می‌گوید. او از عشق به یار، زلف یار، و حالات مستی و شوریدگی عاشقانه صحبت می‌کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند اسرار، عشق حرام، و حالات روحی انسان در مواجهه با عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم مانند 'عشق حرام' و 'حالات مستی' نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۰

در زیر نِقابِ شب این زَنگیکان را بین
با زنگیکان امشب در عِشرتِ جانْ بِنْشین

خَلْقان همه خوش خُفته عُشّاق درآشفته
اسرار به هم گفته شاباش زِهی آیین

یارانِ بِشوریده با جانِ بِسوزیده
بُگْشاده دل و دیده در شاهِدِ‌ بی‌کابین

چون عشقِ تو رامَم شُد این عشقْ حَرامَم شد
چون زُلفِ تو دامَم شُد شب گشت مرا مُشکین

شُد زنگیِ شبْ مَستی دستی هَمگان دستی
در دیده هر هستی از دیده زَنگی بین

آن چَرخْ فرومانده کابَش بِنَگَرداند
این چَرخْ چه می‌داند کَزْ چیست وِرا تَسکین؟

می گردد آن مِسکین نی مِهْر دَرو نی کین
کُه کَندنِ آن فرهاد از چیست؟ جُز از شیرین؟

شُهْ هِنْدویِ بَنگی را آن مایه شَنگی را
آن خُسروِ زَنگی را کارَد حَشَری بر چین

شمعی تو بَراَفْروزی شَمسُ الْحَقِ تبریزی
تا هِنْدویِ شب سوزی از رویِ چو صد پَروین
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.