هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از احساسات عمیق و مستی عشق خود می‌نالد. او از معشوق می‌خواهد که بر سینه‌اش بنشیند و از لعل لبش او را از خمار نجات دهد. شاعر همچنین از ساقی می‌پرسد که این شراب نادر از کدام خم است و از ظلم و ستم معشوق شکایت می‌کند، اما در نهایت به عفو و کرم او امیدوار است. متن پر از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا است که احساسات شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۴

آن ساعِدِ سیمین را در گَردنِ ما اَفْکَن
بر سینه ما بِنْشین ای جانِ مَنَت مَسکَن

سَرمَست شُدم ای جان وَزْ دست شُدم ای جان
ای دوست خُمارم را از لَعْلِ لَبَت بِشْکَن

ای ساقیِ هر نادر این میْ زِ چه خُم داری؟
من بَنده ظُلْمِ تو از بیخ و بُنَم بَرکَن

هم پَرده من می‌دَر هم خونِ دِلَم می‌خور
آخِر نه تویی با من؟ شاباش زِهی ای من

از دوست سِتَم نَبْوَد بر مَستْ قَلَم نَبْوَد
جُز عَفو و کَرَم نَبْوَد بر مَست چُنین مَسْکن

از مَعدنِ خویش ای جان بُخْرام دَرین میدان
رونَق نَبُوَد زَر را تا باشد درمَعدَن

با لَعْلِ چو تو کانی غمگین نشود جانی
در گور و کَفَن نایَد تا باشد جانْ در تَن
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.