هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و از وعده‌های شکسته‌شده و عشوه‌های معشوق شکایت می‌کند. او از گرمای عشوه‌های معشوق و زیبایی چهره‌اش یاد می‌کند و در عین حال از دغل‌کاری‌های او گلایه می‌کند. شاعر به صبر و وفای به عهد اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به وعده‌هایش پایبند باشد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عمیق ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۹۵

بِفْریفتی‌اَم دوش و پَرَنْدوش به دَستان
خوردم دَغَلِ گرمِ تو چون عشوه پَرَستان

دی عهد نکردی بِرَوَم بازبیایم؟
سوگند نخوردی که بِجویَم دلِ مَستان؟

گفتی که به بُستانْ بَرِ من چاشْت بیایید
رفتی تو سَحَرگاه و بِبَستی دَر بُستان

ای عشوه تو گرم تَر از بادِ تَموزی
وِیْ چهره تو خوب تَر از رویِ گُلِستان

دانی که دَغَل از چو تو یاری به چه مانَد؟
در عینِ تَموزی بِجَهَد بَرقِ زمسَتان

گَر زان که تو را عِشوه دَهَد کَس گِلِه کم کُن
صد شَعبده کردی تو یکی شَعبده بِسْتان

بر وَعده بِکُن صَبر که گَر صَبر نبودی
هرگز نَرَسیدی مَدَد از نیست به هَستان

وَرْ نه بِکُنم غَمْز و بگویم که سَبَب چیست
زان سان که تو اِقْرار کُنی که سَبَب است آن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.