هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فداکاری سخن میگوید. او بیان میکند که حاضر است برای معشوق خود زندگی کند یا حتی جان خود را فدا کند. شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق و رنجهایی که در این راه متحمل شده است، سخن میگوید و آرزوی دیدار معشوق را دارد. او همچنین از صبر و تحمل دردها و رنجهای عشق میگوید و اظهار میکند که دیگر از این وضعیت خسته شده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیمی مانند فداکاری و رنجهای عشق نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۱۸۹۶
نَشایَد از تو چندین جور کردن
نَشایَد خونِ مَظْلومان به گَردن
مرا بَهرِ تو باید زندگانی
وَگَر نی سَهْل دارم جان سِپُردن
از آن روزی که نامِ تو شنیدم
شُدم عاجِز من از شبها شِمُردن
رَوا باشد که از چون تو کَریمی
نَصیبِ من بُوَد اَفْسوس خوردن؟
خداوندا از آن خوش تَر چه باشد
بدیدن رویِ تو پیش تو مُردن؟
مِثالِ شمع شُد خونَم در آتش
زِ دل جوشیدن و بر رُخْ فَسُردن
دَرین زندان مرا کُنْد است دَندان
ازین صبر و ازین دندان فَشُردن
از این خانه شُدم من سیر وَقت است
به بامِ آسْمانها رَخْت بُردن
نَشایَد خونِ مَظْلومان به گَردن
مرا بَهرِ تو باید زندگانی
وَگَر نی سَهْل دارم جان سِپُردن
از آن روزی که نامِ تو شنیدم
شُدم عاجِز من از شبها شِمُردن
رَوا باشد که از چون تو کَریمی
نَصیبِ من بُوَد اَفْسوس خوردن؟
خداوندا از آن خوش تَر چه باشد
بدیدن رویِ تو پیش تو مُردن؟
مِثالِ شمع شُد خونَم در آتش
زِ دل جوشیدن و بر رُخْ فَسُردن
دَرین زندان مرا کُنْد است دَندان
ازین صبر و ازین دندان فَشُردن
از این خانه شُدم من سیر وَقت است
به بامِ آسْمانها رَخْت بُردن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.