هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت سکوت و دروننگری تأکید دارد. شاعر از خواننده میخواهد که سکوت کند و به درون خود توجه کند، زیرا حقیقت درون اوست و نیازی به بیان کلامی ندارد. همچنین، متن به مفاهیمی مانند عشق، آگاهی درونی، و رهایی از اندیشههای دنیوی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آن را درک کنند.
غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
دَرین دَم هَمدَمی آمد خَمُش کُن
که او ناگفته میداند خَمُش کُن
زِ جامِ باده خاموشِ گویا
تو را بیخویشْ بِنْشانَد خَمُش کُن
مَزَن تَشْنیع بر سُلطانِ عشقش
که او کَس را نَرَنْجانَد خَمُش کُن
اگر در آیِنه دَم را بگیری
تو را از گُفت بِرْهانَد خَمُش کُن
زِ گَردشهای تو میدانَد آن کَس
که گَردون را بِگَرداند خَمُش کُن
هر اندیشه که در دل دَفْن کردی
یکایک بر تو بَرخوانَد خَمُش کُن
زِ هر اندیشه مُرغی آفریند
دَران عالَم بِپَرّا نَد خَمُش کُن
یکی جُغد و یکی باز و یکی زاغ
که یک یک را نمیمانَد خَمُش کُن
گر آن مَهْ را نمیبینی بِبینی
چو چَشمَت را بِپیچانَد خَمُش کُن
ازین عالَمْ وَ زان عالَم مَگو زانْک
به یک رَنگیت میرانَد خَمُش کُن
که او ناگفته میداند خَمُش کُن
زِ جامِ باده خاموشِ گویا
تو را بیخویشْ بِنْشانَد خَمُش کُن
مَزَن تَشْنیع بر سُلطانِ عشقش
که او کَس را نَرَنْجانَد خَمُش کُن
اگر در آیِنه دَم را بگیری
تو را از گُفت بِرْهانَد خَمُش کُن
زِ گَردشهای تو میدانَد آن کَس
که گَردون را بِگَرداند خَمُش کُن
هر اندیشه که در دل دَفْن کردی
یکایک بر تو بَرخوانَد خَمُش کُن
زِ هر اندیشه مُرغی آفریند
دَران عالَم بِپَرّا نَد خَمُش کُن
یکی جُغد و یکی باز و یکی زاغ
که یک یک را نمیمانَد خَمُش کُن
گر آن مَهْ را نمیبینی بِبینی
چو چَشمَت را بِپیچانَد خَمُش کُن
ازین عالَمْ وَ زان عالَم مَگو زانْک
به یک رَنگیت میرانَد خَمُش کُن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.