۲۸۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۱۹

عشق است بر آسْمان پَریدن
صد پَرده به هر نَفَس دَریدن

اوَّل نَفَس از نَفَس گُسَسْتن
اوَّل قَدَم از قَدَم بُریدن

نادیده گرفتن این جهان را
مَر دیدهٔ خویش را بِدیدن

گفتم که دِلا، مُبارکَت باد
در حَلْقهٔ عاشقانْ رَسیدن

زان سویِ نَظَر نِظاره کردن
در کوچهٔ سینه‌ها دَویدن

ای دل زِ کجا رَسید این دَم؟
ای دل زِ کجاست این طَپیدن؟

ای مُرغ بگو زبانِ مُرغان
من دانَم رَمزِ تو شنیدن

دل گفت به کارخانه بودم
تا خانهٔ آب و گِل پَریدن

از خانهٔ صُنْع می‌پَریدم
تا خانهٔ صُنْع آفریدن

چون پایْ نَمانْد، می‌کَشیدند
چون گویم صورتِ کَشیدن؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.