هوش مصنوعی: شاعر در این متن از شب‌های عاشقانه و مستی یاد می‌کند که با معشوق سپری کرده است. او از لحظات ناب و شاد با یار، نوشیدن شراب، و زیبایی‌های معشوق سخن می‌گوید. همچنین به رنج‌های عشق و جفای یار اشاره می‌کند، اما در نهایت، این تجربیات را ارزشمند می‌داند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل اشاره‌های مستقیم به شراب‌نوشی و روابط عاشقانه است که برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب تلقی می‌شود. همچنین، برخی مفاهیم عمیق عاشقانه و شاعرانه ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۰

شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود
شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود

گاه لب بر لب جانانه و گه بر لب جام
تا دم صبح مرا کار به شب دوش این بود

نوعروسیست جهیزش‌ همه شادی و نشاط
دختر زر نتوان گفت گران کابین بود

شوق آن ماه روان از مژه‌ام پروین داشت
کار چشمم همه شب با مه و با پروین بود

کس‌ نداند که چه دیدم من از آن گردش چشم
مگر آن صعوه که در صیدگه شاهین بود

گاه در دامن و آغوش من آن خرمن گل
گاه در گردنم آن سلسلهٔ مشکین بود

ریخت خونم به جفا یار و خوشم قاآنی
که مرا کامی اگر بود به عالم این بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.