هوش مصنوعی: شاعر از درد دل و رنج عشق نافرجام می‌گوید و از بی‌وفایی یار شکایت می‌کند. او از عشق به معشوقی فریبنده و جذاب سخن می‌گوید که با افسون و حیله دل‌ها را می‌رباید. شاعر از روزگار سخت و جفای چرخ فلک نیز گله دارد و در نهایت، از بیماری دل و رنج ناشی از عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه پیچیده، درد و رنج عاطفی، و استفاده از استعاره‌های ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فریب و حیله در عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹

واقفی ای پیک چون ز حال دل زار
حال دل زار گو بیار دل آزار

یار دل آزار من وفا نشناسد
وه که عجب نعمتیست یار وفادار

یار وفادار ار به چنگ من افتد
باک ندارم ز دور چرخ جفاکار

چرخ جفاکار پای‌بند غمم کرد
کیست که رحمت کند به حال گرفتار

حال گرفتار خواهی از دل من پرس
بیمار آگه بود ز حالت بیمار

حالت بیمار خاصه در مرض دل
وان مرض دل ز عشق دلبر عیار

دلبر عیار شوخ خاصه چو محمود
کافت جان‌ها بود ز طرّهٔ طرار

طرّهٔ طرار او به حیلت و افسون
بس که دل خلق برده گشته گرانبار
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.