هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عشق عمیق و بیقید و شرط خود را به معشوق بیان میکند و تأکید مینماید که هیچچیز نمیتواند او را از این عشق بازدارد. او از بیزاری از دیگران در حضور معشوق سخن میگوید و بیان میکند که زبانش قادر به بیان تمام رازهای دلش نیست. شاعر همچنین به یکتاپرستی خود اشاره کرده و معشوق را بهعنوان تنها صنم زندگی خود میستاید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات و استعارههای ادبی است که درک آنها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'به دار زدن' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۴۷
به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم
گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم
مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هرکه هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم
مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هرکه هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.