هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد فراق و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند. او از نبودن معشوق، بی‌توجهی‌های او و رنج‌های عشق نافرجام می‌نالد و با تصاویر زیبا و احساسی، عمق درد خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۴۶

نه تو دست عهد دادی که ز مهر سر نتابم
به چه جرم روی تابی که بری ز جسم تابم

چه خلاف کردم آخر که تو برخلاف اول
ز معاندت نمودی به مفارقت عذابم

به خدا که چون منی را دو جهان گناه باید
که به هجر چون تو ماهی کند آسمان عقابم

بگشای چین زلفت که به رخ فتاده چینم
بنمای روی خوبت که ز دیده رفته خوابم

هم از آن زمان که غافل مژگان دوست دیدم
چو شکار تیرخورده همه دم در اضطرابم

به هوای کبک رفتم که چو باز حمله آرم
ز هلاک خویش غافل که ز پی بود عقابم

منم آن گدای مبرم که کنم سوال بوسه
تویی آن بخیل منعم که نمی‌دهی جوابم

نه علاج می‌فرستی نه هلاک می‌پسندی
چو مریض روز بحران همه دم در انقلابم

به دل و ز دیده دوری به خدا عجب نیاید
که کنار دجله میرد دل از آرزوی آبم

چه شد این خروس امشب که خروش او ناید
که مؤذنان بخوابند و برآمد آفتابم

به عتاب چند گویی که رو ار نه ریزمت خون
نکشی مرا و دانی که همی کشد عتابم

به خدا چنان بگریم ز جدایی حبیبم
که بروی آب ماند تن خسته چون حبابم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.