هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا یا شاعری با سبک مشابه است که در آن شاعر از معشوق خود با تصاویر و استعارات زیبا یاد می‌کند. او از تاریکی زلف معشوق، نافه‌ای تتاری، و تأثیرات عمیق عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. شاعر با پرسش‌های بلاغی و اشاره به اساطیر و شخصیت‌های تاریخی مانند داود و هاروت، عمق احساسات خود را بیان می‌کند. در نهایت، شعر به ستایش معشوق و فیض الهی مرتبط با او ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰

ای تیره زلف درهم ای نافهٔ تتاری
کار من از تو درهم روز من از تو تاری

گر نیستی تن من تا چند گوژپشتی
ور نیستی دل من تا چند بیقراری

کردی سیاهکارم تا کی سفیدچشمی
کردی سفید چشمم تا کی سیاهکاری

تا رسم روزگارت شد آفتاب‌پوشی
رسم منست تا روز هرشب ستاره باری

جز توکدام هندو بر دل زند شبیخون
جز تو کدام جادو بر مه کند سواری

مار ار نیی بگنجت از چیست پاسبانی
ابر ار نیی به مهرت از چیست پرده‌داری

آزر نیی چگونه لعبت همی تراشی
مانی نیی چگونه صورت همی نگاری

داود گر نیی تو با جوشنت چه بازی
هاروت گر نیی تو با زهره‌ات چه یاری

کلک موید دین گر نیستی پس از چه
همواره عنبر تر بر سیم ساده باری

حاجی که هست هر فرد از جزو مدحت او
بر دفتر سعادت سرلوح کامگاری

آن نور و چشم بینش وان رحمت خدایی
آن فر آفرینش وان فیض کردگاری
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.