هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر عمیقاً به معشوق خود ابراز علاقه و وابستگی میکند. او از هر چیزی غیر از معشوق خود بیزار است و تنها حضور معشوق را آرامشبخش و معنابخش زندگی خود میداند. شاعر از درد عشق و جدایی مینالد و معشوق را به عنوان تنها دلیل زندگی خود میستاید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی داشته باشد تا به طور کامل درک شود.
غزل شمارهٔ ۱۹۴۶
کاشکی از غیرِ تو آگَهْ نبودی جانِ من
خود ندانستی به جُز تو، جانِ مَعنی دانِ من
تا نه رَدّی کَردَمیّ و نی تَرَدُّد، نی قبول
بودَمی بیدام و بیخاشاکْ در عُمّانِ من
غیرِ رویَت هر چه بینَم، نورِ چَشمَم کَم شود
هر کسی را رَهْ مَدِه، ای پَردهٔ مُژگانِ من
سَختْ نازک گشت جانَم از لَطافتهای عشق
دلْ نخواهم، جانْ نخواهم، آن منِ کو، آنِ من؟
هَمچو ابرم روتُرُش از غیرتِ شیرینِ خویش
رویِ هَمچون آفتابَت بَسْ بُوَد بُرهانِ من
رو مَگَردان یک زمانْ از من که تا از دَردِ تو
چَرخْ را بَرهَم نسوزد دودِ آتشْدانِ من
تا خَموشَم من، زِگُلْزارِ تو ریحان میبَرَم
چون بِنالَم، عِطْر گیرد عالَم از ریحانِ من
من کِه باشم مَر تو را؟ من آن کِه تو نامَم نَهی
تو کِه باشی مَر مَرا؟ سُلطانِ من، سُلطانِ من
چون بِپوشَد جَعْدِ تو رویِ تو را، رَهْ گُم کُنم
جَعْدِ تو کُفرِ من آمد، رویِ تو ایمانِ من
ای به جانِ منْ تو از اَفْغانِ من نزدیک تَر
یا فَغانَم از تو آید، یا تویی اَفْغانِ من
خود ندانستی به جُز تو، جانِ مَعنی دانِ من
تا نه رَدّی کَردَمیّ و نی تَرَدُّد، نی قبول
بودَمی بیدام و بیخاشاکْ در عُمّانِ من
غیرِ رویَت هر چه بینَم، نورِ چَشمَم کَم شود
هر کسی را رَهْ مَدِه، ای پَردهٔ مُژگانِ من
سَختْ نازک گشت جانَم از لَطافتهای عشق
دلْ نخواهم، جانْ نخواهم، آن منِ کو، آنِ من؟
هَمچو ابرم روتُرُش از غیرتِ شیرینِ خویش
رویِ هَمچون آفتابَت بَسْ بُوَد بُرهانِ من
رو مَگَردان یک زمانْ از من که تا از دَردِ تو
چَرخْ را بَرهَم نسوزد دودِ آتشْدانِ من
تا خَموشَم من، زِگُلْزارِ تو ریحان میبَرَم
چون بِنالَم، عِطْر گیرد عالَم از ریحانِ من
من کِه باشم مَر تو را؟ من آن کِه تو نامَم نَهی
تو کِه باشی مَر مَرا؟ سُلطانِ من، سُلطانِ من
چون بِپوشَد جَعْدِ تو رویِ تو را، رَهْ گُم کُنم
جَعْدِ تو کُفرِ من آمد، رویِ تو ایمانِ من
ای به جانِ منْ تو از اَفْغانِ من نزدیک تَر
یا فَغانَم از تو آید، یا تویی اَفْغانِ من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.