هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و معنوی است که مفاهیم عمیقی مانند صبر، شکر، تسلیم در برابر خداوند، عبادت، و تلاش برای رسیدن به کمال روحانی را بیان میکند. شعر از نمادها و استعارههای مختلفی مانند نردبان معراج، تیشه صبر و شکر، و درخت سدره استفاده میکند تا مفاهیم عرفانی را به تصویر بکشد. همچنین، تأکید بر اهمیت خودشناسی، پاکی روح، و دوری از وسوسههای دنیوی از دیگر مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۴۸
بانگ آید هر زمانی زین رِواقِ آبگون
آیتِ اِنّا بَنَیْناها و اِنّا مُوسِعُون
کِشْنَود این بانگ را، بیگوشِ ظاهر دَم به دَم
تایِبُوْنَ الْعابِدونَ الْحامِدونَ الْسّایِحون
نَردبان حاصل کنید از ذِیِ الْمَعارِج، بَررَوید
تَعْرُجُ الرُّوحُ اِلَیْهِ وَالْمَلایکْ اَجْمَعون
کی تَراشَد نردبانِ چَرخ؟ نَجّارِ خیال
ساخت مِعْراجَش یَدِ کُلٌّ اِلَیْنا راجِعُون
تا تَراشیده نگردی تو به تیشَهیْ صَبر و شُکر
لایُلَقّیها فُرو میخوان و اِلّاالصّابِرُون
بِنْگَر این تیشه به دستِ کیست، خوشْ تَسلیم شو
چون گِرِه مَسْتیز با تیشه که نَحْنُ الْغالِبُون
پایهیی چند اَرْبَرآیی، باشی اَصْحابُ الْیَمین
وَرْرَسی بر بامْ خود اَلسّابِقُونَ السّابِقُون
گَر زِ صوفی خانهٔ گَردونی ای صوفی بَرآ
وَنْدَرا اَنْدَر صَفِ اِنّا لَنَحْنُ الصّافُّون
وَرْفَقیری، کوسِ تَمَّ الْفَقْرُ فَهْوَاللَّهْ بِزَن
وَرْفَقیهی، پاک باش از اِنَّهُمْ لا یَفْقَهُون
گر چو نونی در رُکوع و چون قَلَم اَنْدَر سُجود
پس تو چون نون و قَلَم، پیوند با مایَسْطُرون
چَشمِ شوخِ سَوْفَ یُبْصِرْ باش، پیش از یُبْصِرُون
چو مُداهِن نَرم ساری چیست پیشِ یُدْهِنُون
چون درختِ سِدْره بیخ آوَر شو از لا رَیْبَ فیه
تا نَلَرزَد شاخ و بَرگَت از دَمِ رَیْبُ الْمَنُون
بِنْگَر آن باغِ سِیَه گشته زِ طافَ طایِفٌ
مَکْرِ ایشان، باغِ ایشان، سوخته هُمْ نایِمُون
آیتِ اِنّا بَنَیْناها و اِنّا مُوسِعُون
کِشْنَود این بانگ را، بیگوشِ ظاهر دَم به دَم
تایِبُوْنَ الْعابِدونَ الْحامِدونَ الْسّایِحون
نَردبان حاصل کنید از ذِیِ الْمَعارِج، بَررَوید
تَعْرُجُ الرُّوحُ اِلَیْهِ وَالْمَلایکْ اَجْمَعون
کی تَراشَد نردبانِ چَرخ؟ نَجّارِ خیال
ساخت مِعْراجَش یَدِ کُلٌّ اِلَیْنا راجِعُون
تا تَراشیده نگردی تو به تیشَهیْ صَبر و شُکر
لایُلَقّیها فُرو میخوان و اِلّاالصّابِرُون
بِنْگَر این تیشه به دستِ کیست، خوشْ تَسلیم شو
چون گِرِه مَسْتیز با تیشه که نَحْنُ الْغالِبُون
پایهیی چند اَرْبَرآیی، باشی اَصْحابُ الْیَمین
وَرْرَسی بر بامْ خود اَلسّابِقُونَ السّابِقُون
گَر زِ صوفی خانهٔ گَردونی ای صوفی بَرآ
وَنْدَرا اَنْدَر صَفِ اِنّا لَنَحْنُ الصّافُّون
وَرْفَقیری، کوسِ تَمَّ الْفَقْرُ فَهْوَاللَّهْ بِزَن
وَرْفَقیهی، پاک باش از اِنَّهُمْ لا یَفْقَهُون
گر چو نونی در رُکوع و چون قَلَم اَنْدَر سُجود
پس تو چون نون و قَلَم، پیوند با مایَسْطُرون
چَشمِ شوخِ سَوْفَ یُبْصِرْ باش، پیش از یُبْصِرُون
چو مُداهِن نَرم ساری چیست پیشِ یُدْهِنُون
چون درختِ سِدْره بیخ آوَر شو از لا رَیْبَ فیه
تا نَلَرزَد شاخ و بَرگَت از دَمِ رَیْبُ الْمَنُون
بِنْگَر آن باغِ سِیَه گشته زِ طافَ طایِفٌ
مَکْرِ ایشان، باغِ ایشان، سوخته هُمْ نایِمُون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.