۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۵۲

هست ما را هر زمانی از نِگارِ راستین
لُقمه‌یی اَنْدَر دَهان و دیگری در آسْتین

این حَدِ خوبی نباشد، ای خدایا چیست این؟
هیچ سَروی این ندارد، خوش قد و بالاست این

این چُنین خورشیدِ پیدا، چون که پنهان می‌شود؟
او چُنین پنهان زِ عالَم، از برایِ ماست این

جمع خواهد آن بُت و تنهارُوانْ خود دیگرند
هر کجا خوبی بُوَد، او طالِبِ غوغاست این

شَمسِ تبریز اَرْچه جانی، گَر چو جانْ پنهان شوی
بر دِلَم تُهْمَت نِشینَد، کَزْ کجا بَرخاست این
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.