هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مستی، شادی، و لذتهای زندگی سخن میگوید. شاعر از ساقی میخواهد که جام شراب را به او بدهد و از فردا و نسیههای آن چشمپوشی کند. او به طبیعت و زیباییهای آن اشاره میکند و از عقل و جان روشن میگوید که با باده روشن شود. شاعر همچنین از شادی و طرب بیحد و مرز سخن میگوید و از مستی و رقص شاخها در باد بهار یاد میکند.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیمی مانند مستی و نوشیدن شراب است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و فلسفی آن ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۵۸
ساقیا چون مَست گشتیْ خویش را بر من بِزَن
ذِکْرِ فردا نَسْیه باشد، نَسْیه را گَردن بِزَن
سالْ سالِ ماست و طالِعْ طالِعِ زُهرهست و ماه
ای دل این عیش و طَرَب حدّی ندارد، تَن بِزَن
تا درونِ سنگ و آهنْ تابش و شادی رَسید
گَر تو را باور نَیایَد، سنگ بر آهن بِزَن
بِنْگَر اَنْدَر میزبان و در رُخَش شادی بِبین
بر سَرِ این خوان نِشین و کاسه در روغَن بِزَن
عقلِ زیرک را بَرآر و پَهْلویِ شادی نِشان
جانِ روشن را سَبُک بر بادهٔ روشن بِزَن
شاخها سَرمَست و رَقْصانند از بادِ بهار
ای سَمَن مَستی کُن و ای سَرو بر سوسن بِزَن
جامههای سبز بُبْریدند بر دُکّانِ غَیب
خیز ای خَیّاط بِنْشین بر دُکان، سوزن بِزَن
ذِکْرِ فردا نَسْیه باشد، نَسْیه را گَردن بِزَن
سالْ سالِ ماست و طالِعْ طالِعِ زُهرهست و ماه
ای دل این عیش و طَرَب حدّی ندارد، تَن بِزَن
تا درونِ سنگ و آهنْ تابش و شادی رَسید
گَر تو را باور نَیایَد، سنگ بر آهن بِزَن
بِنْگَر اَنْدَر میزبان و در رُخَش شادی بِبین
بر سَرِ این خوان نِشین و کاسه در روغَن بِزَن
عقلِ زیرک را بَرآر و پَهْلویِ شادی نِشان
جانِ روشن را سَبُک بر بادهٔ روشن بِزَن
شاخها سَرمَست و رَقْصانند از بادِ بهار
ای سَمَن مَستی کُن و ای سَرو بر سوسن بِزَن
جامههای سبز بُبْریدند بر دُکّانِ غَیب
خیز ای خَیّاط بِنْشین بر دُکان، سوزن بِزَن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.