هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از عرفی شیرازی، بیانگر درد عشق و شوریدگی شاعر است. او از زخم‌های عشق، میهمان‌دار بلا بودن، و جذبه‌های روحانی سخن می‌گوید. شاعر میان عشق زمینی و آسمانی در کشمکش است و از رازهای نهان و دردهای پنهان خود پرده برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات به درد و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۷

آن شکارم کز بر تیر سنان می رویدم
التماس زخم نو از لامکان می رویدم

حسن می گوید که من تخمی بیفشانم، ولی
تا قیامت روی گرم از آستان می رویدم

در لبم در عشق تو، آن میهمان دار بلا
کز در و دیوار خیل میهمان می رویدم

من کی ام، رضوان آن جنت، که در هر سوی راه
طوبی از فیض نسیم بوستان می رویدم

بشکنم ناقوس و تسبیحی به دست آرم، ولی
چون کنم با این که زنار از میان می رویدم

مست این ذوقم که گر مدهوشم و گر هوشمند
شکر درد از زیر لب تا مغز جان می رویدم

بستم این رازی که می داند زبان و دل، ولی
حیف گر بر بستن لب صد زبان می رویدم

پنبهٔ الماس شد عرفی ولی مجروح من
بس که هر دم نیشی از داغ نهان می رویدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.