۳۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۲

ما دست دل ز چشمهٔ بهبود شسته ایم
داغی به زهر داغ نمکسود شسته ایم

دل در دعای کام نفس بر نیاورد
زین شعله ننگ، نسبت دود شسته ایم

آسوده تر حسود که ما از ضمیر دل
اندیشهٔ زیان و غم سود شسته ایم

بستیم روی سجده ز محراب آرزو
گرد ریا از در معبود شسته ایم

عرفی چه مایه عجز به هر چشمه برده ایم
تا لوح دل ز بود و ز نابود شسته ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.