هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و داغ‌های عاطفی که متحمل شده سخن می‌گوید. او از عشق نافرجام، فریب‌خوردگی و رها کردن تعلقات گذشته می‌گوید و در نهایت به آرامش و امنیت درونی رسیده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فریب‌خوردگی و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۳۳

از بس که روی گرم به هر سو گذاشتیم
صد داغ شعله خیز در آن کو گذاشتیم

از شرم ناکسی نگشودیم دیده را
الماس فتنه در ته پهلو گذاشتیم

هر گوهری که دل ز تعلق گرفته بود
در دامن کرشمهٔ دلجو گذاشتیم

ما بر فریب چشم غزالانه باختیم
مجنون بازمانده به آهو گذاشتیم

امروز در زیارت دار است امنیت
آن سر که بر سر زانو گذاشتیم

یک باره کرد خوب-خرابی مزاج دل
دست از عمارت دل بدخو گذاشتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.