هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاشقانه، ناکامی‌ها، و حسرت‌های خود می‌نالد و از یار دوری می‌کند که گویی چاره‌ای برای این درد نیست. همچنین، اشاره‌ای به مفهوم غم و شادی در عشق دارد و از داغ دل و تشنگی روح سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۴

از مردن دشوار من است آن مژه پر نم
ای جانِ به لب آمده گو یک نگهی کم

لطفی تو گرم چاره ندارد عجبی نیست
بسمل شده را به نشود زخم به مرهم

تا فاش نسازم بر بیگانه غم او
تحقیق خصوصیت من کرده به محرم

ای اهل بهشت این همه حسرت به غم چیست
بر من که رسانم به شما لذت این غم

هر گام که می زد کسی از عشق تو ناکام
یاران مرا تازه شود شیوهٔ ماتم

داغی بنهم بر دل و آن داغ که باشد
لب تشنهٔ الماس تر و تشنهٔ مرهم

یا رب به جهانی که رود ننگ نباشد
عرفی چو برد مایهٔ درد تو ز عالم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.