۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴۲

چند از این ششدر غم فال گشادی بزنیم
به کمان آمده عنقا که مرادی بزنیم

چند از این شیشه بگیریم و بریزیم به کام
یک دو جامی به کف خویش نژادی بزنیم

در نیارد که دمی غاشیهٔ غم نکند
سر دهیم این دل و با یک دل شادی بزنیم

بر دل صد ورق از یاس ببندیم گره
بگشاییم دل و فال مرادی بزنیم

عرفی از مردهٔ آلوده پریشان شده ایم
دست در دامن پاکیزاده نهادی بزنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.