هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تضادهای درونی و بیرونی خود سخن می‌گوید. او از سکوت و غم خود شکایت دارد، اما در عین حال از دوستی با خود عیبی نمی‌بیند. او تظاهر به ریا و زهد را رد می‌کند و از دردهای خود می‌گوید. این متن بیانگر حالات روحی پیچیده و درون نگری (درون‌نگری) شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم مانند ریا و تزویر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۵۴

از شش جهتم شکوه زند موج خموشم
در زهر زنم غوطه و سرچشمهٔ نوشم

سر تا به قدم عیبم و از دوستی خویش
عیبی نشناسم کزان پرده نپوشم

بر خلق نخواهم که زنم ناصیهٔ خویش
تا جمله بدانند که من بیهده کوشم

تزویر خرم بهر دو عالم به وکالت
هر گاه که در کوی ریا زهد فروشم

تا فتنهٔ فردای قیامت نشناسی
این مغبچه امروز ببین بر سر دوشم

از دردکشان شو که من غمزده، عرفی
تا بودم از آن جمع نه غم بود نه هوشم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.