هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تلاش‌های بی‌ثمر و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از شکستن پرده‌های توهم، جست‌وجوی عشق و درد، و فریفتگی در برابر فسون‌های عشق می‌نالد. در نهایت، به این نتیجه می‌رسد که تمام این تلاش‌ها بیهوده بوده و معمای آرزو را با نامی باطل گشوده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاطفی پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و توهمات وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۷

صد پردهٔ تصور باطل شکافتیم
تا اندکی معادلهٔ دل شکافتیم

نوری نداشت غمکده، حسن از دریچه تافت
روزن به آن دریجه مقابل شکافتیم

آن کشته ایم کز اثر نوحه های خویش
صد بار جامه در بر قاتل شکافتیم

در جست و جوی لذت زخم نهان تو
هر موی کشته گان تو را دل شکافتیم

بهر فسون درد تو از گوشهٔ لحد
صد ره به چاه جادوی بابل شکافتیم

عرفی خجل نشین که معمای آرزو
آخر به نام مطلب باطل شکافتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.