هوش مصنوعی: این شعر از عرفی، شاعر ایرانی، سرشار از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عرفانی است. شاعر از مستی ناشی از عشق، باده، و طبیعت سخن می‌گوید و خود را غرق در این حالات توصیف می‌کند. او از عشق الهی، مستی معنوی، و جدایی از دنیای مادی سخن می‌گوید و خود را درگیر معامله‌ای عاشقانه می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار ممکن است باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و عشق دارد که برای گروه سنی پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۴۶۲

چو لاله گون شوی از باده، در چمن مستم
چو مشک بیز کنی طره، در ختن مستم

دل برهمنم، از سایهٔ صنم داغم
دماغ بلبلم از نکهت چمن مستم

نه شکل سبحه شناسم نه صورت محراب
ز فکر دار و اندیشهٔ رسن مستم

مگو که خرقه و زنار پوش و باده مکش
که تیز دستم و از جام برهمن مستم

در معامله دربند می فروش، که من
حریف عشقم و از خون خویشتن مستم

حیات و موت من ای خضر عشق پرورد است
نه در لباس تو در کفن مستم

به ناله تیشهٔ فرهاد گوید این دستان
که از حلاوت بازوی کوهکن مستم

ز بزم دوست که گوید، که از قدح نوشان
تهی پیاله تر از من نبود و من مستم

بهشتیان چه شناسند مستیم عرفی
نه از شراب طهور، از می سخن مستم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.