هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و متناقض عاشقانه، رنج‌ها و آرزوهای شاعر است. شاعر از عشق، درد، جدایی و آرزوی آزادی سخن می‌گوید و از تصاویر نمادین مانند فرهاد و شیرین استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند رهایی از غم و پذیرش درد وجود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات نمادین و تاریخی (مانند فرهاد و شیرین) نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۶۵

با دل چو گویم حرف او، طوفان فریادش کنم
تاب نفاقم نیست هم، کز دل نهان یادش کنم

شیرین به خسرو بست دل، عشق از ره ناموس گفت
آن به که زخم تیشه ای در کار فرهادش کنم

از رنگ و بو دورم ولی، در روضه بهر باغبان
با یاسمن ورزم ادب، تعظیم شمشادش کنم

هر کس به دل دستی زند تا یابد آسایش ز غم
من دست غم بر دل نهم کز راحت آزادش کنم

از بهر افسون دلم، عیسی نه ای آگه، که من
این مشت خاک سوخته، در دامن بادش کنم

بیم است که از باران شید، از هم بریزد صومعه
از خشت خم وز درد می، تعمیر بنیادش کنم

ز آمیزش غم با دلت، خوش می گذارد بی غمی
عرفی بمیر از ذوق غم، تا زین خبر شادش کنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.