۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۷

دل در شکن طرهٔ دلبند شکستیم
صد نیش بلا در دل خرسند شکستیم

سودازده گی بین که دل هم نفسان را
صد بار ز نشنیدن یک بند شکستیم

ما را بکن از عشق به زهر مژه ها یاد
کاین توبه به امید شکرخند شکستیم

از بس که شکفتیم ز تلخابه کشیدن
در کام مگس چاشنی قند شکستیم

می کفت به یعقوب محبت که بسی ما
دل های پدر در غم فرزند شکستیم

دردا که از این عهد که دل با صنمی بست
صد داغ نهانی به خداوند شکستیم

تا کام تو عرفی ثمرآلوده نگردد
در باغ طرب نخل برومند شکستیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.