۳۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۸

هرگز گله از دوست به محرم نفروشم
گر مشتریم دوست شود هم نفروشم

از شورش غم با در و دیوار به حرفم
رفت آن که به آسوده دلان غم نفروشم

هرگز نگشایم در دکان غم دل
وانگه که دکان باز کنم کم نفروشم

زان اهل نفاقم نپسندند که هرگز
قول غلط و فعل مسلم نفروشم

عرفی دل آباد به یک جو نخرد عشق
من هم دل ویران به دو عالم نفروشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.