هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و غم سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق و رنج‌های آن می‌نالد و به دنبال یافتن آرامش در میان این غم‌هاست. او از تضاد بین عشق و وفا، و همچنین از رازهای نهفته در دلش سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند از دام غم رها شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۰

کو عشق که در غمزدگی نام برآرم
دستی به سزای دل خود کام برآرم

بد خوی شوم روزی و این جان غم اندیش
از غمکدهٔ سینهٔ بد نام برآرم

سررشتهٔ زنار جهانی به کف آمد
یک رشته گر از پردهٔ اسلام برآرم

گر روشنی راز برون افکنم از دل
گلبانگ ان الحق ز در و بام برآرم

معشوق وفادشمن و عیب است که در عشق
ناباخته هستی به وفا نام برآرم

از دام غم آزاد مشو کز دل عرفی
اهوی حرم نیست که از دام برآرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.