هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دنبال آزادی عشق و رهایی از قید و بندهاست. او خواهان دلی پاک و عاشق مانند مجنون است، از بیماری‌های روحی رنج می‌برد و به دنبال شفاست. شاعر از جامعه و سنت‌های خشک خسته شده و به دنبال نوایی آزاد و طبیعت است. او در تنهایی خود به دنبال ارشاد است، نه استعداد. شاعر از ناعادلانه بودن دنیا شکایت دارد و خواهان عدالت است. در نهایت، او به دنبال شادی دیگران است، حتی اگر برخلاف خودش باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند طعنه زدن به زاهد و راهب ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۱

دلی از نقشبندی های عشق آزاد می خواهم
دلی چون نامهٔ مجنون مادر زاد می خواهم

به جانم زنده گردانی، شفایم داده بیماری
بخواهم پاره کردن اوراق یک یک، باد می خواهم

نمی سنجم ملال خویش و بهر خوشدلی هر دم
نوای عندلیب و سایهٔ شمشاد می خواهم

تو محتاجی و من محتاجم ای خلوت نشین، لیکن
تو استعداد می خواهی و من ارشاد می خواهم

جگر خوردن مرا از های و هو خاموش می دارد
وگر نه عندلیبم، فرصت فریاد می خواهم

ندارم دستگیر، امیدوار از بخت بنشینم
نبینم دادگر، از خاک کسری داد می خواهم

به دلق آتش زدم، زنار بستم، یا صنم گفتم
ز زاهد طعنه، از راهب مبارک باد می خواهم

ندارم حجتی بهر مکافات فلک، عرفی
به عالم بر خلاف خود کسی را شاد می خواهم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.