هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس غم و اندوه شاعر از وضعیت نابسامان خود و جامعه است. او از ناسپاسی، ناکامی‌ها و رنج‌های زندگی شکایت دارد و خود را مانند گلی ناشکفته یا شاخه‌ای از بهشت می‌داند که در گلخن افتاده است. با این حال، در پایان به تسلیم در برابر تقدیر و قضای الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، بیان اندوه و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۷

هر چند بی غمانه به مسکن فتاده ایم
زنجیر صد کرشمه به گردن فتاده ایم

در نعمت اوفتاده و شکری نمی کنیم
بس ناشکفته گل در گلشن فتاده ایم

خوشدل به نور شمع شبستنانت از برون
شب ها به خاک دیده به روزن فتاده ایم

گرد حریم دیرم و در دیده ام کشند
تا از کدام گوشهٔ دامن فتاده ایم

از قسمت ازل نکنی شکوه، هان ، خموش
ما شاخ طوبی ایم که به گلخن فتاده ایم

مفکن به خاکم ار ثمر نارسم، به خشم
کز شاخ نخل وادی ایمن فتاده ایم

در بزم عیش عرفی اگر روز ساکنم
شب تا سحر به حلقهٔ شیون فتاده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.