هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است که با وجود بی‌مهری‌های او، همچنان به او عشق می‌ورزد. شاعر از درد فراق و بی‌وفایی یار می‌نالد، اما در عین حال، خود را در عشق و وفاداری ثابت‌قدم می‌داند. او از طبیعت و عناصر آن مانند بلبل و گلشن برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و در نهایت، به دانش و نور به عنوان راهنما اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و گاهی عارفانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و بی‌وفایی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۰

از گریه های بیهده سر تا به پا ترم
هر چند بیش گریه کنم بی صفاترم

با آن که عمرهاست که بیگانه با منست
هر لحظه با کرشمهٔ او آشناترم

رضوان چگونه گوش به دستان من کند
کز بلبلان گلشن او خوش نواترم

خود را چه سان فروشم و کس چون خرد مرا
کز گوهر طبیعت خود بی بهاترم

نتوان دم از قبول بدین مایه زد، که من
از صوفیان گوشه نشین بی ریاترم

ای کام بخش غمزه اگر بینوا کُشی
اول مرا، که از دل خود بی نواترم

بی مهری تو دم به دم افزون تر است و من
از مهربانی تو محبت فزاترم

از شیوه های عشق تو که سرکش کسی نیافت
از نیش غمزهٔ تو به دل آشناترم

یک روز غم به شب نرساندم که غم نگفت
صد شکر کامشب از همه شب فتنه زاترم

گر در زمانه یار وفا کیش دیدمی
معلوم او شدی که از او با وفاترم

عرفی بتاز بر اثر نور دانشم
کز ماه و آفتاب تو را رهنماترم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.