هوش مصنوعی:
این شعر از عرفی شیرازی، شاعر ایرانی، بیانگر احساسات عمیق و عرفانی است. شاعر از عشق، فداکاری، آزادگی و رهایی از تعلقات دنیوی سخن میگوید. او از دلسپردن به معشوق، رهایی از قید و بندهای مادی و رسیدن به حقیقت وجودی صحبت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربهی زندگی بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۹۹
ساغر ز دست مردم آزاده چون کشیم
لبریز گشته ایم ز خون، باده چون کشیم
ما روی گرم را، دل و جان وقف کرده ایم
این تحفه پیش ابروی نکشاده چون کشیم
دل را نداده اند و عنانش به دست اوست
ما از کفش عنان دلِ داده چون کشیم
ما را بود معامله با عالم قدیم
منت از این جهان عدم زاده چون کشیم
ما مرد دستگیر کسی نیستیم، لیک
دامن ز دست مردم آزاده چون کشیم
منزل دراز و طبع جوانمرد و وقت کم
دست از میان دشمن استاده چون کشیم
دل را عنان گرفته صنم می کشد به دیر
او را به وعظ بر سر سجاده چون کشیم
بر دست پیر منت سجاده لازم است
این نقش بر جبین دل ساده چون کشیم
عرفی بهشت نسیه و بزم وصال نقد
دست از عنان دولت آزاده چون کشیم
لبریز گشته ایم ز خون، باده چون کشیم
ما روی گرم را، دل و جان وقف کرده ایم
این تحفه پیش ابروی نکشاده چون کشیم
دل را نداده اند و عنانش به دست اوست
ما از کفش عنان دلِ داده چون کشیم
ما را بود معامله با عالم قدیم
منت از این جهان عدم زاده چون کشیم
ما مرد دستگیر کسی نیستیم، لیک
دامن ز دست مردم آزاده چون کشیم
منزل دراز و طبع جوانمرد و وقت کم
دست از میان دشمن استاده چون کشیم
دل را عنان گرفته صنم می کشد به دیر
او را به وعظ بر سر سجاده چون کشیم
بر دست پیر منت سجاده لازم است
این نقش بر جبین دل ساده چون کشیم
عرفی بهشت نسیه و بزم وصال نقد
دست از عنان دولت آزاده چون کشیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.