۴۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۷۴

ای چراغِ آسْمان و رَحْمتِ حَق بر زمین
نالهٔ من گوش دار و دَردِ حالِ من بِبین

از میانِ صد بَلا من سویِ تو بُگْریختم
دستِ رَحْمت بر سَرَم نِهْ، یا بِجُنبانْ آستین

یا رَوان کُن آبِ رَحْمت، آتشِ غَم را بِکُش
یا خَلاصَم دِهْ چو عیسی از جهانِ آتشین

یا مُراد من بِدِه، یا فارغَم کُن از مُراد
وَعدهٔ فردا رَها کُن، یا چُنان کُن یا چُنین

یا دَرِ اِنّا فَتَحْنا بَرگُشا تا بِنْگَرَم
صد هزاران گُلْسِتان و صد هزاران یاسَمین

یا زَالَمْ نَشْرَح رَوان کُن چارجو در سینه ام
جویِ آب و جویِ خَمْر و جویِ شیر و اَنگَبین

ای سَنایی رو مَدَد خواه از رَوانِ مُصطفی
مُصطفی ما جاءَ اِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.