۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸

چشم ما شد به نور او بینا
نظری کن به نور او در ما

آب این چشمه می رود هر سو
لاجرم سو به سو بُود دریا

غرق بحریم و آب می‌جوئیم
ما طلبکار او و او با ما

دردمندیم و دلخوشیم از آن
درد عشق است و جان بود دردا

ما خیالیم و در حقیقت او
هو معنا و فانظروا معنا

نور معنی نموده در صورت
گنج اسما نهاده در اشیا

نعمت الله از او شده موجود
نور او هم به او بود پیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.