هوش مصنوعی:
این متن به ستایش فقر و درویشی میپردازد و آن را بالاتر از سلطنت و پادشاهی قرار میدهد. شاعر از بینوایی و ذوق نیستی سخن میگوید و خود را عاشق و مست در کوی مغان میداند. او از بیخودی و وصلت با خدا سخن میگوید و درد را درمان دل میخواند. در نهایت، از نعمتالله و مینوشی مدام در خرابات فنا یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار میباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی و اشاره به مستی و خرابات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹
فقر ما خوشتر ز ملک پادشا
ما و درویشی و درویشی ما
فقر سلطانی است ، سلطانی است فقر
پادشه درویش و درویش پادشا
بینوائی ما و ذوق نیستی
باز پرس از عاشقان بینوا
عاشق و مستیم در کوی مغان
دنیی و عقبی کجا و ما کجا
بیخودم من بیخودم من بیخودم
با خدایم با خدایم با خدا
جام دُرد درد او درمان دل
نوش کن جامی که تا یابی دوا
نعمتالله مست و می نوشد مدام
در خرابات فنا جام بقا
ما و درویشی و درویشی ما
فقر سلطانی است ، سلطانی است فقر
پادشه درویش و درویش پادشا
بینوائی ما و ذوق نیستی
باز پرس از عاشقان بینوا
عاشق و مستیم در کوی مغان
دنیی و عقبی کجا و ما کجا
بیخودم من بیخودم من بیخودم
با خدایم با خدایم با خدا
جام دُرد درد او درمان دل
نوش کن جامی که تا یابی دوا
نعمتالله مست و می نوشد مدام
در خرابات فنا جام بقا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.