هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه، به بیان رابطهٔ عمیق و عاشقانهٔ بین انسان و معشوق الهی می‌پردازد. در آن، از تشبیهات مختلفی مانند عود و مجمر، آفتاب، آب حیات، و تیغ مهر برای توصیف این ارتباط استفاده شده است. شاعر تأکید می‌کند که همهٔ کاینات بخشی از ملک و کشور معشوق است و در نهایت، انسان به جایی می‌رسد که خود را فانی و معشوق را باقی می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۲

جان چو عودست و دل چو مجمر ما
آتش نور عشق دلبر ما

آفتاب سپهر و جان جهان
پرتوی دان ز رای انور ما

نهر آب حیات و عین زلال
قطره ای دان ز حوض کوثر ما

گوهر تیغ مهر روشنزای
ذره ای باشد آن ز خنجر ما

آنکه سلطان خلوت جانست
بنده وار ایستاده بر در ما

عرصهٔ کاینات و ما فیها
خطه ای دان ز ملک و کشور ما

دامن او و دست ما پس از این
چون که آمد به خود فرو سر ما

ما نه مائیم با همه اوئیم
اوئی او شده برابر ما

سیدی از میانه چون برخواست
خواجه و بنده شد یکی بر ما
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.