۲۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱

رند مستی چو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ

مجلس ما را غنیمت می شمُر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا

جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا

خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مستیم و مخموری چرا

آب چشم ما روان بر روی ماست
باز می گویند با هم ماجرا

ماه من امشب بر آمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ

نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.