هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر حالتی از مستی و رهایی از قیدوبندهای عقل و توبه است. شاعر از پیوستن به عشق و رهایی از دردسرهای نادانی سخن می‌گوید و خود را سید رندان و همنشین ساقی سرمستان می‌داند. متن پر از تصاویر شاعرانه و نمادین مانند قطره دریا، زنار زلف، و رند خراباتی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و رندی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به‌درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۷۲

رندیم و دگر مستیم تا باد چنین بادا
توبه همه بشکستیم تا باد چنین بادا

چون قطره ازین دریا دیروز جدا بودیم
امروز بپیوستیم تا باد چنین بادا

عقل از سر نادانی درد سر ما می داد
عشق آمد و وارستیم تا باد چنین بادا

ما دست برآوردیم در پاش سر افکندیم
مستانه از آن دستیم تا باد چنین بادا

زُنار سر زلفش افتاد به دست ما
زُنار چنان بستیم تا باد چنین بادا

آن رند خراباتی رندانه حریف ماست
او سرخوش و ما مستیم تا باد چنین بادا

ما سید رندانیم با ساقی سرمستان
در میکده بنشستیم تا باد چنین بادا
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.