هوش مصنوعی: این متن به ستایش عشق و مستی معنوی می‌پردازد و عقل را در مقابل عشق قرار می‌دهد. شاعر از درد عاشقی و ارزش آن سخن می‌گوید و زاهد و صومعه‌نشین را با عاشق مست مقایسه می‌کند. او عشق را داروی درد دل می‌داند و معتقد است پادشاهی واقعی در گدایی عشق است. متن همچنین به جمال معشوق و ارزش بندگی او اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و خرابی ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای مخاطبان جوان‌تر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۷۴

عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا
راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما

داروی درد عاشقی هست دواش درد دل
نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا

کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان
بندهٔ خویش اگر کشد نیست به خواجه خونبها

مست و خراب و ساکنم برسرکوی میفروش
زاهد و کنج صومعه او ز کجا و ما کجا

جام جهان نمای ما آینهٔ جمال او
جام جهان نما نگر روی در آینه نما

هر که گدای او بود پادشهست بر همه
شه چه بُود که پادشه بر در او بود گدا

سید رند مست ما بندهٔ بندگی او
حضرت او از آن ما جنت و حوریان تو را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.