۲۸۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۵

دردمندانه بیا ما را طلب
درد دل جانا ز بودردا طلب

در چنین دریای بی پایان درآ
عین ما را هم ز عین ما طلب

طالب و مطلوب را با هم نگر
جای آن بی جای ما هر جا طلب

چشم ما روشن به نور روی اوست
نور او در دیدهٔ بینا طلب

هر کجا کنجیست گنجی در ویست
گنج اسما در همه اشیا طلب

عارفانه دامن هر یک بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب

در خرابات مغان مستانه رو
نعمت الله را در آنجا وا طلب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.