۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۸

همت از درویش صاحب دل طلب
خدمت درویش کن حاصل طلب

درد هجران از دل درویش جو
راحت ار می جویی از واصل طلب

گوهر ار خواهی درآ در بحر ما
ور نمی خواهی برو ساحل طلب

حضرت جانانه را از جان بجو
خدمت دلدار خود در دل طلب

مشکلت حل وا شود گر طالبی
هم ز طالب حل این مشکل طلب

در ره عشقش قدم مردانه نه
رهبری صاحبدلی کامل طلب

قابل کامل اگر آری به دست
نعمت الله را از آن قابل طلب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.