۲۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۳

صدف و گوهریم و بحر و حباب
جوهرش آب و گوهرش دریاب

قدمی نه درآ درین دریا
نظری کن به عین ما در آب

بزم عشقست و عاشقان سرمست
باده نوشند شادی اصحاب

بر در می فروش رندانه
با مسبب نشسته بی اسباب

آفتابی به ماه رو بنمود
نور مهر است و نام او مهتاب

چشم پندار ما عیان بیند
گر خیالش تو دیده ای در خواب

نعمت الله عطای سید ماست
هب بی عوض دهد وهاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.