۲۷۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۴

این شیشهٔ ما پر از گلاب است
گفتیم گلاب و در کل آب است

آب است و حباب این می و جام
آبش می و جام ما حباب است

نقشی که خیال غیر بندد
آن نقش خیال عین خواب است

چشمی که ندید نور رویش
بینا نبُود که در حجاب است

هر ماه که رو به تو نماید
نیکو بنگر که آفتاب است

ساقی قدحی به عاشقان ده
این خیر که می ‌کنی ثواب است

سید مست است در خرابات
او از چه غم ار جهان خراب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.