هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه به توصیف وحدت وجود و ارتباط انسان با عالم معنا می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند دریا، آینه و نور، به بیان این مفهوم می‌پردازد که حقیقت وجود در همه چیز نمایان است و حیات حقیقی از آنِ جان عالم است. همچنین، به نقش عرفان و شهود در درک این حقایق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، مخاطبی با سطح درک و دانش نسبتاً بالا را می‌طلبد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

هر قطره‌ای از این بحر دریای بیکران است
در چشم ما نظر کن بنگر که عین آن است

هر آینه که بینی تمثال او نماید
آئینه این چنین بود تمثال آن چنان است

زنده ‌دلان عالم دارند حیاتی از وی
عالم تن است و او جان ، جان در بدن روان است

ما دیده‌ای که دیدیم روشن به نور او بود
بنگر که نور رویش بر چشم ما عیان است

در گوشهٔ خرابات بزم خوشی است ما را
بزمی چگونه بزمی فردوس جاودان است

معنی صورت او در این و آن نماید
دریاب کان معانی برتر از این بیان است

منشور نعمت‌الله بگرفت جمله عالم
توقیع آل سید بر حکم او نشان است
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.