هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به ستایش عشق الهی و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند نور الهی، جام آبی، و دریای بی‌پایان، حالت مستی و شیفتگی خود را در برابر معشوق ازلی بیان می‌کند. او عقل را مخمور و خود را غرق در عشق می‌داند و همه‌ی عالم را جلوه‌ای از ذات الهی می‌پندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات مانند 'مستی' و 'خرابات' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۱۵۹

قابل نور الهی جان ماست
این چنین جان خوشی جانان ماست

جام آبی از حباب ما بنوش
زآنکه او سرچشمهٔ حیوان ماست

قرص ماه و کاسهٔ زرین مهر
روز و شب آرایشی بر خوان ماست

عقل مخمور است و ما مست و خراب
عشقبازی آیتی در شأن ماست

ما به او و او به ما پیدا شده
جمله عالم آن او ، او آن ماست

هفت دریا را چو موجی دیده ایم
غرقه در دریای بی پایان ماست

خوش خراباتی و بزمی چون بهشت
سید ما ساقی رندان ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.