هوش مصنوعی: این شعر از نعمت الله بیانگر عشق، مستی، و رندی است. شاعر خود را عاشق و می‌نوش معرفی می‌کند و از همدمی با ساقی و رندان سخن می‌گوید. او عشق را گلزاری می‌داند که بلبل مست در آن می‌خواند و زندگی را دکانی در بازار هستی توصیف می‌کند. شعر او رمزی از رازهای درونی اوست که تنها محرم اسرارش آن را درک می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاری شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیق این مضامین نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۲

عاشقی و باده نوشی کار ماست
نقل بزم عاشقان گفتار ماست

همدم جامیم و با ساقی حریف
هر کجا رندی بیابی یار ماست

بلبل مستیم در گلزار عشق
جنت اهل دلان گلزار ماست

نسیه و نقد دکان کاینات
مایهٔ یک دکهٔ بازار ماست

چشمهٔ آب حیات جان فزا
تشنهٔ جام می خمّار ماست

شعر ما رمزی ز راز ما بود
محرم ما واقف اسرار ماست

نعمت الله مست و جام می به دست
ساقی خوش وقت برخوردار ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.