۲۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۰

نعمة الله در شراب افتاده است
سر به پای خم می بنهاده است

در خرابات مغان بزمی نهاد
خوش در میخانه را بگشاده است

در صدف دُر یتیمی یافتم
گوهر اصلی است نه بیجاده است

ما خراباتی و رند و عاشقیم
چون توان کردن چنین افتاده است

آب چشم ما به هر سو رو نهاد
عزتش دارید مردم زاده است

بندهٔ جانی و جانانیم ما
جان ما از بندگی آزاده است

سید ما رهنمای عارفیست
در طریق عاشقی بر جاده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.